یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

ای عشق

ای عشق همه بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست

آن بانــــــگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست 

ادامه مطلب ...

یاد باد

یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد  
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد 
سایه تا بازگرفتی ز چمن مرغ سحر  
آشیان در شکن طره شمشاد نکرد  

 


ادامه مطلب ...

التماس دعا!


التماس دعا!

همه حق و همه شور

پشت به در و روی به دیوار خواهندت! 

سر به سر و روی به اغیار خواهندت! 

چه خوش است همهمه ی همهمه سازان!   

.

ادامه مطلب ...

چشمان سبزت

دلتنگ توام! 

دلتنگ چشمان توام! 

چشمان سبزت مرا می خواند همی!

.

.

.

ادامه مطلب ...

تو نیستی که ببینی!

ای کاش بودی و می دیدی! 

نمی دانم شاید خدا می دانست که اگر باشی تاب این را نخواهی داشت! 

باری چه می شود کرد؟ 

هرگز باور ندارم اینگونه بودن را!  

.

ادامه مطلب ...

احساس

  در این پهنه ی بی گمانه گی احساس غریبی دارم!

که اگر مرد را مردی باید،لاجرم او را ظلم نشاید!

چه آه ها کشیدم و امید ها بر دل راندم که...

ادامه مطلب ...

دل تنگ

دلتنگِ دلِ تنگِ تو ام یار عزیز!


کاش ببینم روزی دوباره بودنت را!


گویی سحر نزدیک است!


و من به خود می گویم!


صبر ! صبر ! صبر!