یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

کمال


 شعر من نه ار روی منیت است!

کمال جویم و رهم مسیر آدمیت است!

شمع محفل جانان من هجران زدست!

.

.

.

 شعر من نه ار روی منیت است!

کمال جویم و رهم مسیر آدمیت است!

شمع محفل جانان من هجران زدست!

تنگ چشمی و تنگ نظری و جزمیت است!

به روزگاران چند عشق بازیها به کام!

چنان مست بودی که لازمه ی تهنیت است!

زمان به پیش و من به پس شدم چند!

چنان ز خود رهیدم که نیازم تربیت است!

آی عشق ز خود مران مرا که من!

جان دادم به رهش که باعث تسلیت است!

من نه از روز ازل کامل و وافی بودم!

جان جهان مایه ی عشقت ز آیه ی تمشیت است!

به سوز عشق مقدسم ساز و دست گیر!

که عشق تو به پاکی و صفا مایه ی تعزیت است!

یار بی یار

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد