یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

ز من مگذر


  به زنهارت درآمد جان چاکر
مرا در هجر بی‌زنهار مگذار
.
.
.
 به زنهارت درآمد جان چاکر
مرا در هجر بی‌زنهار مگذار

طبیبی بلک تو عیسی وقتی
مرو ما را چنین بیمار مگذار

مرا گفتی که ما را یار غاری
چنین تنها مرا در غار مگذار

تو را اندک نماید هجر یک شب
ز من پرس اندک و بسیار مگذار

مینداز آتش اندک به سینه
که نبود آتش اندک خوار مگذار

دمم بگسست لیکن بار دیگر
ز من بشنو مرا این بار مگذار
مولانا

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد