در سکوتی ماتم افزا
من کناری و مرغ شیدا
با من دل خسته گوید
.
.
.
در سکوتی ماتم افزا
من کناری و مرغ شیدا
با من دل خسته گوید
از چه بنشسته ای تو تنها
عشق یاری در دل دارم
می دهد هر دم آزارم
شکوه ها در دل دارم
می گریزم از رسوایی
می ستیزم با تنهایی
مرغ شیدا بیا بیا
شاهد ناله حزینم شو
با نوایی به روز و شب
همصدای دل غمینم شو
ای صبا گر شنیده ای
راز قلب شکسته ام امشب
با پیامی به او رسان
رهگذار دل حزینم شو
لحظه ای آسمان تو بنگر چهره ارغوانی ام
با غم عشق او خزان شد نوبهار جوانی ام