یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
نمی دانم خشکیده است این شجره یا که نه!
هر چه که هست،باغبان بیل زنان در پیِ...
دزد نفس رفته است!
دزد نفس دور شو...
شر خودت دور کن!
رنگ مرا باز ده!
جان مرا باز ده!
جان جهانم کجاست؟
مرهم دردم...
آرام جانم کجاست؟
یار بی یار
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
.
.
.
" قطعا به همراه هر سختی آسانی هم هست. " (شرح/6)
.
.
.
ادامه مطلب ...