یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

رندان مست

رندان سلامت می‌کنند جان را غلامت می‌کنند

مستی ز جامت می‌کنند مستان سلامت می‌کنند

در عشق گشتم فاشتر وز همگنان قلاشتر

وز دلبران خوش باشتر مستان سلامت می‌کنند

.

.

.

 

ادامه مطلب ...

از علی آموز اخلاص عمل

از علی آموز اخلاص عمل----شیر حق را دان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت----زود شمشیری بر آورد و شتافت
.
.
.

 
ادامه مطلب ...

عید بر شما مبارک!


سید!
عید بر شما مبارک!

خانه ی سودا

شد زغمت خانه ی سودا دلم
درطلبت رفت به هر جا دلم

درطلب زهره رخ ماه رو
می نگرد جانب بالا دلم

.
.
.
 
ادامه مطلب ...

فاش گویه


فاش می‌گویم و از گفتۀ خود دلشادم
بندۀ عشقم و از هر دو جهان آزادم

طایرِ گلشنِ قدسم چه دهم شرحِ فراق
که در این دامگهِ حادثه چون افتادم


.
.
.
ادامه مطلب ...

دوش کجا بوده‌ا‌ی؟

جان و جهان! دوش کجا بوده‌ا‌ی؟ نی غلطم در دل ما بوده‌ای
دوش ز هجر تو جفا دیده‌ام ای که تو سلطان وفا بوده‌ای
آه که من دوش چه‌سان بوده‌ام! آه که تو دوش که را بوده‌ای!
رشک برم کاش قبا بودمی چون‌که در آغوش قبا بوده‌ای
زَهرِه ندارم که بگویم ترا :«بی من بیچاره کجا بوده‌ای؟»
یار سبک روح! به وقت گریز تیزتر از باد صبا بوده‌ای
بی‌تو مرا رنج و بلا بند کرد باش که تو بنده بلا بوده‌ای
رنگ رخ خوب تو آخِر گُواست در حرم لطف خدا بوده‌ای!
رنگ تو داری، که زِ رَنگ جهان پاکی، و همرنگ بقا بوده‌ای
آینه‌ای! رنگ تو عکس کسیست تو ز همه رنگ جدا بوده‌ای

سرگشته

منم سرگشته ى حیرانت ای دوست
کنم یکباره جان قربانت ای دوست
تنی نا ساز از شوق وصل کویت
دهم سر بر سر پیمانت ای دوست

.
.
.
 
ادامه مطلب ...

زادروزت فرخنده باد!

زادروزت فرخنده باد!


ای سید خندان!


یاد تو

 تنیده یاد تو در تار و پودم

بود لبریز از عشقت وجودم

تو بودم کردی از نابودی و با مهر پروردی

.

.

.

ادامه مطلب ...

نازنین یارا

 ای هوای دیدنت سوز آه من

گوشه ی ابروی تو قبله گاه من

کشته ی این حسرتم کز چه رو ای گل

.

.

.

ادامه مطلب ...

بی تو

 آه ای صبا چون تو مدهوشم من

خود فراموشم من

خانه بردوشم من خانه بر دوش

من در پی اش کو به کو افتادم

.

.

.

ادامه مطلب ...

مذهب عاشق

در مذهب عاشق اثر کینه حرام است حرام

در کیش صفا لکه به آینه حرام است حرام

.

.

.


ادامه مطلب ...

سوز دل

مانده ام در حسرت بالا بلایی روز و شب 
جان دهم از دوری دیر آشنایی روز و شب

هر سحر نام تو را با سوز دل سر داده ام
تا مگر بر تو رسد از من صدایی روز و شب

.
.
.
 
ادامه مطلب ...

دوم آبان نود و دو

دوم آبان نود و دو

حرف های ماهنوز ناتمام ...

حرف های ماهنوز ناتمام ...

تانگاه می کنی :

وقت رفتن است

بازهم همان حکایت همیشگی !

پیش ازان که باخبرشوی

لحظه عزیمت توناگزیرمی شود

ای ...

ای دریغ وحسرت همیشگی!

ناگهان

چقدرزود

دیرمی شود!

قیصر امین پور

ای ساربان آهسته ران

 
ای ساربان آهسته ران، کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم، با دلستانم می رود
من مانده ام مهجور از او، بیچاره و رنجور ازو
گویی که نیشی دور ازو، در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون، پنهان کنم ریش درون
.
.
 . 
ادامه مطلب ...

خطاب به بنیامین!

شنیده شد گفته ای منظورت در نطق سازمان ملل ، مردم ایران و حمله به مردم ایران نبوده،که به رهبری نظر داشتی،بدون توجه به جناح بندی های سیاسی و سلایق مختلف سیاسی،باید بگویم ای حریف سرا پا ضعیف،کسی که این تاخت بر تو می راند،نه افراطی راست است نه چپ،که یک ایرانی معتقد به اصول و طالب اصلاح که همواره خواهان حفظ اتحاد و همدلی میان آحاد ایرانیان بوده است.ای بنده ی مفلوک خدا که نمی دانی این جای که نشسته ای هر قدر رفیع تر شود ضرب زمین خوردنت را شدت می بخشد.واقعا در تصوراتت چه گنجیده است که اینگونه افسار از دست ها ربوده ای و خود را مورد شماتت همگان حتی رسانه های به اصطلاح کشورت قرار داده ای؟

بنیامین!

نیک بدان که این سرزمین ملتی دارد که همواره در لحظاتی که باید با هم بایستند آنچنان مشتی محکم می گردند بر دهان یاوه گویان که تو نمی توانی در آنالیز ضرب این مشت اصولگرا،اصلاح طلب،سبز و ملی مذهبی را از هم تمیز ببخشی.

پس سخن بر تو نادان کوتاه می کنم که اگر دانا بودی اینکونه خود را مضحکه ی خاص و عام نمی نمودی. توصیه ام بر تو این است که قدری بیشتر بر جنس و فلز مردمان این کهن بوم  بر اندیشه کنی که شاید دگر بار اینگونه دهان بر کف ریزی ناشیانه نگشایی!

نگاهی عمیق بر 24 خرداد بیفکن و ببین این حضور یعنی چه؟ بیاندیش که این نتیجه ی حضور یعنی چه؟آیا همچنان در انتظار مواضع تندی هستی که تو را مظلوم تر جلوه دهد و پوست میش ات پر پشت تر گردد.هرگز هرگز!

دیگر چنین نخواهی دید و بدان با مشی و تدبیر همان رهبری که سنگش بر سرت سنگینی می کند و شیوه ی اعتدال رئیس جمهوری که خنده های وی تو را و تنت را به لرزه می اندازد،هر روز بیشتر از روز پیش به انزوا خواهی رفت و قوم یهودی که شاید هیچ سنخیتی با صهیون خواهی شما ندارند را بدنام تر خواهی کرد.

به خود آی و تغییر این جهان و عوض شدن زاویه ی دید اربابانت را نیک ببین!

یار بی یار

باران ای امید

 ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید
این گیسو پریشان کرده، بید وحشی باران
یا نه، دریایی است گویی واژگونه بر فراز شهر
.

.

.

ادامه مطلب ...

به اندازه خودت

 مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت


آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت.

مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر ...
ادامه مطلب ...

آشفته حال

این همه آشفته حالی این همه نازک خیالی

ای به دوش افکنده گیسو از تو دارم, از تو دارم

این غرور و عشق و مستی خنده بر غوغای هستی

.

.

.

   ادامه مطلب ...

سبز خیال انگیز


تو را من چشم در راهم!

دل شیدا

تو دوری از برم دل در برم نیست

خدا خدا هوای دیگری اندر سرم نیست

به جان دلبرم کز هر دو عالم

خدای من تمنای دگر جز دلبرم نیست

.

.

.

ادامه مطلب ...

نظم،تقوا

 

اینکه شما یک نفر را به عنوان ضد ولایت، ضد بصیرت، ضد چه، مشخص کنید، بعد یک عده‌ای راه بیفتند علیه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این کارها هم مخالفم؛ این را من صریح...
ادامه مطلب ...

شیوه‌ی نوشین لبان

شیوه‌ی نوشین لبان، خدا خدا
چهره نشان دادن است عزیز من
پیشه‌ی اهل نظر، دیدن و جان دادن است 
چون به لعل‌ش می‌رسی، خدا خدا
جان بده و دم مزن عزیز من
.

.

.

ادامه مطلب ...