یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

باران ای امید

 ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید
این گیسو پریشان کرده، بید وحشی باران
یا نه، دریایی است گویی واژگونه بر فراز شهر
.

.

.

 

ریشه در اعماق اقیانوس دارد شاید

این گیسو پریشان کرده، بید وحشی باران
یا نه، دریایی است گویی واژگونه بر فراز شهر
شهر سوگواران
هر زمانی که فرو می‌بارد از حد، بیش
ریشه در من می‌دواند پرسشی پیگیر با تشویش
رنگ این شب های وحشت را
تواند شست آیا از دل یاران؟
چشم‌ها و چشمه‌ها خشکند، روشنی‌ها محو در تاریکی دلتنگ
همچنان که نام‌ها در ننگ
هرچه پیرامون ما غرق تباهی شد
آه باران ای امید جان بیداران
بر پلیدی‌ها که ما عمریست در گرداب آن غرقیم
آیا چیره خواهی شد؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد