ای هوای دیدنت سوز آه من
گوشه ی ابروی تو قبله گاه من
کشته ی این حسرتم کز چه رو ای گل
.
.
.
ای هوای دیدنت سوز آه من
گوشه ی ابروی تو قبله گاه من
کشته ی این حسرتم کز چه رو ای گل
چهره پنهان می کنی از نگاه من
به جلوه ی خود نازنین یارا
شبی بیارا خلوت ما را
من که صد نی حرف دل در گلو دارم
با خیالت روز و شب گفتگو دارم
کی شود تا من نهم سر به دامانت
از ازل این لحظه را آرزو دارم
به جلوه ی خود نازنین یارا
شبی بیارا خلوت ما را