-
الهی بمیرم!
پنجشنبه 15 اسفندماه سال 1392 00:39
الهی بمیرم! که دیگر بدانی کجایم! بدانی ز عالم جدایم! . . . الهی بمیرم! که دیگر بدانی کجایم! بدانی ز عالم جدایم! الهی بمیرم! نخندد به چشمت نگاهی! نماند نگاهت به راهی! نگیری تو جانی ز هر دستی! ننوشی مِی از دست هر مستی! تا نماند درون دل دگر هوس بسی! تا نریزد به پایت سرشک کسی! تا نبینی دگر گریه های مرا! تا نداند کسی...
-
عاشقی
سهشنبه 13 اسفندماه سال 1392 00:50
اهل همین کوچه ی بن بست کناری ! که تو از پنجره اش پای به قلب من دیوانه نهادی ! تو کجا ؟ کوچه کجا ؟ پنجره ی باز کجا ؟ . . . اهل همین کوچه ی بن بست کناری ! که تو از پنجره اش پای به قلب من دیوانه نهادی ! تو کجا ؟ کوچه کجا ؟ پنجره ی باز کجا ؟ من کجا ؟ عشق کجا ؟ طاقت آغاز کجا ؟ تو به لبخند و نگاهی، من دلداده به آهی !...
-
گرم تو دوستی
شنبه 10 اسفندماه سال 1392 22:57
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک مرا امید وصال تو زنده می دارد وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک . . . هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک مرا امید وصال تو زنده می دارد وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاک نفس نفس اگر از باده بشنوم بویش زمان زمان چو گل از غم کنم...
-
سرای بی کسی
جمعه 9 اسفندماه سال 1392 11:50
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند یکی زشب گرفتگان چراغ بر نمی کند کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار دریغ کز...
-
دریغ از یک همدرد بی تعصب!
جمعه 9 اسفندماه سال 1392 00:01
دریغ از یک همدرد بی تعصب !
-
سبز خیال انگیز
سهشنبه 22 بهمنماه سال 1392 17:01
-
زلف پریشان
پنجشنبه 17 بهمنماه سال 1392 23:26
خرم آن روز کز این منزل ویران بروم راحت جان طلبم و از پی جانان بروم گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب من به بوی سر آن زلف پریشان بروم . . . خرم آن روز کز این منزل ویران بروم راحت جان طلبم و از پی جانان بروم گر چه دانم که به جایی نبرد راه غریب من به بوی سر آن زلف پریشان بروم دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بربندم و...
-
شادباشان بودنت
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1392 23:37
ز بهر میلادت شادباش می گویم چه اینکه هستی ! وه که چه زیبا روزیست ، که تو در آن بر دیدگان بنشستی ! در خیالم که آیا در میان زادگان این روز بودست جز تو همراه روز الستی ! . . . ز بهر میلادت شادباش می گویم چه اینکه هستی ! وه که چه زیبا روزیست ، که تو در آن بر دیدگان بنشستی ! در خیالم که آیا در میان زادگان این روز بودست جز...
-
هدیه ی بهمنی
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1392 23:34
سلام بر تو ای هدیه ی بهمنی! ز چه گویم که تو هماره محرم اسرار منی! به سختی و سهل به کنارت آیم تا که ... سلام بر تو ای هدیه ی بهمنی! ز چه گویم که تو هماره محرم اسرار منی! به سختی و سهل به کنارت آیم تا که ... تا که گویی ز امید فزایی ام سخنی! چون لب به سخن گشایی ... گل بر کشی از لبانت،وه که چه شیرین دهنی! همه ترس بر دوریت...
-
عاشقم من
دوشنبه 7 بهمنماه سال 1392 00:04
عاشقم من عاشقی بی قرارم کس ندارد خبر از دل زارم آرزویی جز تو در دل ندارم . . . عاشقم من عاشقی بی قرارم کس ندارد خبر از دل زارم آرزویی جز تو در دل ندارم من به لبخندی از تو خرسندم مهر تو ای مه آرزومندم بر تو پابندم از تو وفا خواهم من ز خدا خواهم تا به رهت بازم جان تا به تو پیوستم از هم بگسستم بر تو فدا سازم جان خیز و با...
-
کو یاری تا به دیارم برساند
یکشنبه 6 بهمنماه سال 1392 23:54
کو یاری تا به دیارم برساند پیغامم را به نگارم برساند کو غمخواری به کنارم بنشیند دلدارم را به کنارم برساند من هم جدا شدم ز آشیانه من هم دلم شکسته ای زمانه من هم به ناله ها عاشقانه در زمانه گشته ام فسانه . . . بی خبرم ز جای بی نشان تو بر لب من رسیده جان به جان تو هجر تو شد نصیب من در این میانه، نصیب من در این میانه چه...
-
سلام
یکشنبه 29 دیماه سال 1392 23:46
سلام بر تو ای مونس جان و تن من! هر چه دادم بر باد تو ماندی باز در وطن من! اصل به گمراهی و جهلش ندادم هرگز! گر که بودست عمری به بطالت ثمن من! . . . (یک اثر قدیمی هست که دلم خواست مجددا منتشر کنم) سلام بر تو ای مونس جان و تن من! هر چه دادم بر باد تو ماندی باز در وطن من! اصل به گمراهی و جهلش ندادم هرگز! گر که بودست عمری...
-
انتخاب وزیر
یکشنبه 29 دیماه سال 1392 23:42
پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان پادشاهی می خواست نخست وزیرش را انتخاب کند. چهار اندیشمند بزرگ کشور فراخوانده شدند. آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان گفت که: «در اتاق به روی شما بسته خواهد شد و قفل اتاق، قفلی...
-
میلاد مسعود حضرت رسول (ص) و امام جعفر صادق مبارک باد!
یکشنبه 29 دیماه سال 1392 23:41
میلاد مسعود حضرت رسول (ص) و امام جعفر صادق مبارک باد !
-
باد شمال غربی
یکشنبه 29 دیماه سال 1392 23:39
دختر جوان از تپه بالا رفت. خودش را به او رساند.کنارش نشست. نفس تازه کرد و گفت:سلام.امروز اومدم فقط یه دختر جوان از تپه بالا رفت. خودش را به او رساند.کنارش نشست. نفس تازه کرد و گفت:سلام.امروز اومدم فقط یه چیز به ام بگی. به دور و بر نگاه کرد و ادامه داد:کافیه به ام بگی دوستم داری،یه بار اون وقت ببین برات چه کارا که نمی...
-
حکایت این روزهای من!
جمعه 27 دیماه سال 1392 22:52
حکایت این روزهای من حکایت اون بنده خدایی هست که باید فقط در مقابلش گفت چشم.حالا چه خوشم بیاید چه نیاید.بگم نه میگه زورم زیاده،بگو چشم میگه زورم ... حکایت این روزهای من حکایت اون بنده خدایی هست که باید فقط در مقابلش گفت چشم.حالا چه خوشم بیاید چه نیاید.بگم نه میگه زورم زیاده،بگو چشم میگه زورم زیاده.در هر حال زورش زیاده...
-
مکه و خدا
پنجشنبه 19 دیماه سال 1392 16:30
درمکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درست هایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود درمکه دیدم خدا چند سالیست که ... درمکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درست هایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته...
-
امان از مظلومیتت امان!
شنبه 7 دیماه سال 1392 21:53
امان از مظلومیتت امان !
-
درد و مرد
سهشنبه 26 آذرماه سال 1392 01:27
گویند مرد را دردی اگر باشد خوش است ! آری درد خوش است اما ناحقی ناخوشست ! به پهنه ی کنونی روزگار دردمند راست قامتی خویش گشته ام ! درد مندی که جرمش راست قامت گام برداشتن در شهر لنگان است ! گاهی خسته ی این درد می شوم . اما به زمان های پیشین امیدوار می شوم . و آرام از اینکه این درد به مثابه درد زایمان و تولد شرایطی بهتر...
-
گفتا
سهشنبه 19 آذرماه سال 1392 22:14
گفتا که می بوسم تو را گفتم تمنا می کنم گفتا اگر بیند کسی گفتم که حاشا می کنم . . . گفتا که می بوسم تو را گفتم تمنا می کنم گفتا اگر بیند کسی گفتم که حاشا می کنم گفتا ز بخت بد اگر ناگه رقیب آید ز در گفتم که با افسونگری او را ز سر وا می کنم گفتا که تلخی های می گر نا گوار افتد مرا گفتم که با نوش لبم آنرا گوارا می کنم گفتا...
-
خواجه بیا
سهشنبه 19 آذرماه سال 1392 21:57
خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگربار بیا دفع مده دفع مده ای مه عیار بیا عاشق مهجور نگر عالم پرشور نگر تشنه مخمور نگر ای شه خمار بیا . . . خواجه بیا خواجه بیا خواجه دگربار بیا دفع مده دفع مده ای مه عیار بیا عاشق مهجور نگر عالم پرشور نگر تشنه مخمور نگر ای شه خمار بیا پای تویی دست تویی هستی هر هست تویی بلبل سرمست تویی جانب...
-
سرزمین واژه های وارون
سهشنبه 12 آذرماه سال 1392 23:08
اینجا سرزمین واژه های وارونه است. جایی که "گنج" "جنگ" می شود، "درمان" "نامرد" ، "قهقهه" "هق هق" ، اما "دزد" همان "دزد" است، " درد" همان "درد" است... اینجا سرزمین واژه های وارونه است. جایی که "گنج"...
-
خدا از شاه عباس بزرگتره
شنبه 2 آذرماه سال 1392 23:48
روزی شاه عباس با لباس درویشی شبها به میان شهر می رفت، در این میان با پینه دوزی آشنا شد ، به خونه پینه دوز راه پیدا کرد و در استمرار تردد عاشق زن ... روزی شاه عباس با لباس درویشی شبها به میان شهر می رفت، در این میان با پینه دوزی آشنا شد ، به خونه پینه دوز راه پیدا کرد و در استمرار تردد عاشق زن پینه دوز شد . بیچاره پینه...
-
این نیز بگذرد
چهارشنبه 29 آبانماه سال 1392 20:52
-
نیک و بد
سهشنبه 28 آبانماه سال 1392 22:53
یک ساعت ار دو قبلکی از عقل و جان بر خاستی این عقل ما آدم بدی این نفس ما حواستی ور آدم از ایوان دل در نامدی در آب و گل تدریس با تقدیس او بالاتر از اسماستی . . . یک ساعت ار دو قبلکی از عقل و جان بر خاستی این عقل ما آدم بدی این نفس ما حواستی ور آدم از ایوان دل در نامدی در آب و گل تدریس با تقدیس او بالاتر از اسماستی ور...
-
نقطه ی پایان
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1392 10:52
هزار کار نکرده،هزار کاش و اگر! هزار بار نبرده،هزار حرف نگفته! هزار بار همیشه،هزار بار هنوز! هزار بار نبرده،هزار راه نرفته! مگر تو نقطه ی پایان... بر این هزار ناتمام بگذاری! مگر تو ای دم آخر... در این میانه تو سنگ تمام بگذاری! قیصر امین پور
-
داغ ، داغ است
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1392 10:21
داغ ، داغ است چه فرقی می کند به اکنون باشد یا هزارانی پیش همیشه چاق است خاصه اینکه داغ ظالم باشد . . . داغ ، داغ است چه فرقی می کند به اکنون باشد یا هزارانی پیش همیشه چاق است خاصه اینکه داغ ظالم باشد حتی فضای مه آلود هم نمی تواند اثر داغی ظلم ظالم را بزداید غبارآلودش می کنند که همه اش دروغ است همه اش داستان است عطش؟!...
-
هزار
چهارشنبه 22 آبانماه سال 1392 00:01
هزار
-
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد!
سهشنبه 21 آبانماه سال 1392 19:47
-
داستان مردی که در حمام زنانه کار می کرد
شنبه 18 آبانماه سال 1392 00:19
نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او مردی شهوتران بود با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرار. . . نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او مردی شهوتران بود با سواستفاده از وضع...