یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

یاد او کن


هر کجا سازی شنیدی
از دلی رازی شنیدی
شعر و آوازی شنیدی
چون شدی گرم شنیدن
وقت آه از دل کشیدن
یاد من کن، یاد من کن  

.


هر کجا سازی شنیدی
از دلی رازی شنیدی
شعر و آوازی شنیدی
چون شدی گرم شنیدن
وقت آه از دل کشیدن
یاد من کن، یاد من کن 

 

***

هرکجا رفتی پس از من
محفلی شاد است و روشن
یاد من کن، یاد من کن
هر کجا دیدی به بزمی
عاشقی با لب گزیدن
یاد من کن، یا من کن
هر کجا سازی شنیدی
از دلی رازی شنیدی
شعر و آوازی شنیدی
چون شدی گرم شنیدن
وقت آه از دل کشیدن
یاد من کن، یاد من کن
یاد من کن، یاد من کن

 

*** 

 

بی تو در هر گلشنی چون بلبل بی آشیان، دیوانه بودم
سر به هر در می‌زدم وانگه ز پا افتاده در می‌خانه بودم
گر به کنج خلوتی دور از همه خلق جهان بزمی به پا شــــــد
واندر آن خلوت سرا پیمانه‌ها پر از می عشق و صفا شــــــد
چون بشد آهسته شمعی کنج آن کاشانه روشن
تا رسد یاری به یاری
تا فتد دستی به گردن
یاد من کن، یاد من کن
یاد من کن، یاد من کن
یاد من کن، یاد من، یاد من، یاد مــــــن...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد