یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

اشک و آه!

اشک و آه! 

این است سزای دلهای بی گناه! 

چگونه است کاین قانون می باید حاکم باشد بر هر راه و چاه!

.

.

.


اشک و آه! 

این است سزای دلهای بی گناه! 

چگونه است کاین قانون می باید حاکم باشد بر هر راه و چاه! 

خدایا سوز دلم از برای خویشتن نیست که هیچ زمانی ز بهر خویشتن سر با آسمان نبرده ام! 

آنچه دلم را به درد آورده بی مهری این جهان محبت زده است! 

این جهان که جز محبت از ما نمی بیند و هرچه روانه می دارد همه قهر و بی مهریست! 

چگونه قانونیست ، قانون عشق ورزیدن و مطرود گشتن! 

چگونه قانونیست ، قانون دل بستن و دل شکسته شدن! 

چگونه قانونیست ، قانون تکیه کردن و زمین خوردن! 

خدایا این ها ناله ای بود از برای دوستی که کاش اینگونه برایش مویه نمی کردم!  

کاش برایش به جای مویه های غمگنانه ، هل هله ی شادباش های زندگی سر می دادم! 

اما چه کنم! 

این رسم زمانه است و دیگر هیچ نگویم بهتر است!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد