یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

من و تو!

من و تو هر دو به یک شهر و ز هم بی خبریم 

 هر دو دنبال دل گمشده ای ، دربدریم 

ماکه محتاج نفسهای همیم ، آه ! چرا 

از کنار تن یخ کرده ی هم می گذریم؟ 

من و تو هر دو به یک شهر و ز هم بی خبریم 

 

هر دو دنبال دل گمشده ای ، دربدریم 

 

  

ماکه محتاج نفسهای همیم ، آه ! چرا 

 

از کنار تن یخ کرده ی هم می گذریم؟ 

 

 

ما دو کبکیم – هواخواه هم – اما افسوس 

 

هردو پر بسته ی چنگال قضا و قدریم 

 

 

آسمان ، یا که قفس !؟ آه ! چه فرقی دارد 

 

سر پرواز نداریم که بی بال و پریم 

 

 

حال ، دیگر من و تو ، فاصله مان فرسنگ است 

 

گرچه دیوار به دیوار هم و "در " به "دریم " 

 

 

همه ترسم از این بود : می آید روزی 

 

من و تو هر دو به یک شهر و ز هم بی خبریم 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد