یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

مادر سلام!


مادر سلام، آمده ام "عید دیدنی!

ای گل شنیده ام که مهیای چیدنی!

از کوچه باغ روضه کمی گل خریده ام!
.
.
.

  مادر سلام، آمده ام "عید دیدنی!
ای گل شنیده ام که مهیای چیدنی!
از کوچه باغ روضه کمی گل خریده ام!
آورده ام برای تو با خود خریدنی!
عیدی بده یتیم و فقیر و اسیر را!
نان و نمک، نه! خاطره هایی شنیدنی!
از خاطرات باغ گل و ساقی بهشت!
از کوثر زلال و گلابی چکیدنی!
تو آن عبور زمزم عشقی که تا ابد!
هستی برای حضرت دریا چشیدنی!
با پنج میوه ای که تو از باغ چیده ای!
هجده بهار زندگی ات شد رسیدنی!
مادر اجازه هست کمی درد و دل کنم؟
ای مادری که رو به زوال و خمیدنی!
از کوچه ها درست شنیدم که جان به لب!
روزی میان معرکه گرم دویدنی؟
حجم شکسته ی بدن و زخم بی حساب!
دردت زیاد می شود از هر وزیدنی!
باورم نمی کنم ولی انگار می روی!
بانو چقدر عاشق روز پریدنی!
 قدر تو را مدینه نمی داند ای بهشت!
با آنکه تو بهانه ی هر آفریدنی!
مادر من آمدم، ولی انگار قبر تو....
مادر سلام، آمده ام «عید دیدنی»!
نظرات 1 + ارسال نظر
شیدا دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 04:53 ب.ظ http://bigarar93.blogfa.com

سلام بی نظیر بود...نوشته خودتونه؟؟؟منم بدجور هوس‌نوشتن دارم ولی نمیتونم ....مغزم داره منفجر میشه انگار

سلام.سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد