یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

حق‌پرستی هزینه دارد


عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

شاعر معروف عرب، فرزدق، از کوفه به سمت مکه در حرکت است و در راه با امام حسین(ع) ملاقات می‌کند. امام(ع) از او می‌پرسد که نظر مردم عراق درباره اوضاع چگونه است؟ فرزدق پاسخ می‌دهد: «دل‌های مردم با شما و شمشیرهایشان علیه شماست و مقدرات در دست خداست که هر ...



عبدالرحیم سلیمانی اردستانی

شاعر معروف عرب، فرزدق، از کوفه به سمت مکه در حرکت است و در راه با امام حسین(ع) ملاقات می‌کند. امام(ع) از او می‌پرسد که نظر مردم عراق درباره اوضاع چگونه است؟ فرزدق پاسخ می‌دهد: «دل‌های مردم با شما و شمشیرهایشان علیه شماست و مقدرات در دست خداست که هر طور بخواهد انجام می‌دهد» امام(ع) در پاسخ او فرمود:

«… درست گفتی؛ مقدرات در دست خداست و او هر روز فرمان تازه ای دارد که اگر پیش آمدها بر طبق مراد باشد در مقابل نعمت‌های خدا سپاسگزاریم… و اگر حوادث و پیش آمدها در میان ما و خواسته‌هایمان فاصله اندازد و کارها طبق مراد پیش نرود بازهم آن کس که نیتش حق است و تقوا بر دلش حاکم است، از مسیر صحیح خارج نگردیده است» (طبری، ح۷، ص۲۷۸؛ ارشاد مفید، ص۲۱۸و …).

می‌توان گفت که در این گفتگوی امام(ع) با فرزدق هم دینداری صحیح و مغز و لب تدین آمده است و هم مهمترین انحراف از آن. در سخن فرزدق و گزارشی که از وضعیت مردم کوفه می‌دهد مهمترین مانع دینداری، که همان تسلیم بودن به حق و گردن نهادن به آن است، بیان شده است. فرزدق می‌گوید که مردم کوفه دلهایشان با حسین(ع) و شمشیرهایشان علیه اوست. اگر دلهایشان با حسین است پس حقانیت او را دریافته‌اند. بنابراین آنان تفاوت حکومت علوی را با حکومت اموی می‌دانند. آنان می‌دانند که جامعه به واسطه نظام اموی فاسد شده است. آنان ،هم عمق فساد و تباهی نظام اموی را می‌دانند و هم ارزش اصلاحگری و ترویج ارزش‌های انسانی و دینی در حکومت علوی و حسینی را باز می‌شناسند. آنان می‌دانند که جامعه نیاز مبرم به اصلاح زیربنایی و اساسی دارد و این را نیز می‌دانند که این مهم از دست شخصیتی مانند حسین(ع) ساخته است.

پس مشکل مردم کوفه به هیچ وجه مشکل شناخت و معرفت نیست. مشکل آنان در بعد عمل است. اگر دینداری به معنای گردن نهادن به حق و تسلیم شدن نسبت به آن است، هر انسانی برای اینکه دینداری‌اش کامل و تمام گردد باید دو وظیفه اساسی را انجام دهد. یکی اینکه مصادیق این حق و حقیقت را باز شناسد تا با نیت درست و پاک به جای حق‌پرستی، باطل‌پرستی نکند و به جای گردن نهادن به حق به باطل‌ گردن ننهد. پس مقدمه حق‌پرستی، حق شناسی است و هر انسانی وظیفه دارد که برای گردن نهادن به حق و به عنوان مقدمه آن، تلاش کند تا مصادیق این حق را بشناسد.

تکلیف و وظیفه دوم انسان این است که حاضر شود هزینه حق‌پرستی خود را بپردازد. اگر قرار باشد که حق پرستی و تسلیم شدن نسبت به حق هیچ هزینه‌ای نداشته باشد، پس امتحان و آزمایش انسان بی‌معنا می‌شود. اگر قرار باشد که تسلیم شدن نسبت به حق در این دنیا همراه با لذت نفسانی صرف و سود دنیوی باشد و هیچ سختی و مشقت یا زیان و ضرری نداشته باشد، پس حق‌پرستی و دینداری هیچ هنری نیست و همگان به یکسان از آزمایش سربلند بیرون می‌آیند و اساسا آزمایش بی‌معنا می‌گردد. مطابق متون دینی اسلامی انسان به دنیا آورده شده است تا با میزان حق پرستی خود، یا به عبارت دیگر با میزان آمادگی او برای پرداخت هزینه حق‌پرستی ،آزمایش شود و موفقیت در این آزمایش جایگاه و مقام او را مشخص و معین می‌سازد.

بر طبق آیات قرآنی اصل حق پرستی و حق‌خواهی جزو سرشت و فطرت انسان است، چرا که انسان، حنیف و مایل به حق خلق شده است (روم/۳۰). اگر انسان فطرتا حق‌پرست است ،پس یکی از دو امر باید مانع حق پرستی باطل پرستان شود. یا آنان در شناخت مصادیق حق و حقیقت اشتباه کنند و باطل را به جای حق بگیرند و یا اینکه دلبستگی‌ها باعث شوند که انسان نتواند خود را آماده پرداخت هزینه حق‌پرستی گرداند. مردم کوفه مشکل شناخت و معرفت نداشتند و حقانیت حسین(ع) و روش و مسیر او و باطل بودن یزید و روش‌های او را به خوبی می دانستند. آنان بین حق و باطل اشتباه نکرده بودند. مشکل آنان این بود که نمی‌خواستند هزینه حق‌پرستی خود را بدهند. در چنین صورتی دل انسان با حق است و شمشیر او با باطل.

اما پرسش مهم در اینجا این است که اگر کوفیان دلشان با حسین بود و حق پرستی و حمایت از او و یاری او برایشان هزینه داشت پس لااقل باید سکوت می‌کردند و آن حضرت را یاری نمیکردند و نه اینکه شمشیر کشیده، به جنگ او آیند. اما پاسخ این است که برخی از مردم همین کار را کرده و سکوت کردند. اما دو امر باعث می‌شود که اکثریت چنین نکنند. یکی اینکه از دست دادن منفعت نیز ضرر است و برق سکه ها و وعده پست و مقام‌ها برای بسیاری جذاب است و چشم پوشیدن از آنها همان هزینه حق‌پرستی است. اما نکته دیگر اینکه در حکومت اموی سیاست این است که هر کس با ما نیست بر ضد ماست. هر کس شمشیر بر ندارد و به نفع ما بجنگد در واقع دشمن ماست. حکومت‌های باطل سکوت را بر نمی‌تابند و می‌گویند همگان باید به نفع ما سخن بگویند و اگر چنین نکنند دشمن ما هستند و از حلقه خودی‌ها بیرون هستند. به نقل اناجیل حضرت عیسی به حواریان می‌گوید: «هر کس ضد شما نیست، با شماست» (لوقا، ۵۰:۹) یا: «هر کس ضد ما نیست با ماست» (مرقس، ۴۰:۱۰). اما یکی از مشخصه‌های حکومت باطل این است که مردم را به خودی و غیر خودی تقسیم می‌کنند و هر کس را که با تمام وجود، در خدمت اهداف آنان نباشد غیر خودی به حساب می‌آورند.

اما در سخنی که امام(ع) در پاسخ فرزدق می‌فرماید لب و مغز و گوهر دینداری بیان شده است. در دینداری همه چیز به حق‌پرستی بر می‌گردد. یک انسان دیندار و مؤمن و حق‌پرست یک دغدغه بیشتر ندارد و آن اینکه در مسیر حق‌پرستی گام بردارد. اینکه اوضاع به کام او باشد یا نباشد برای او فرقی نمی‌کند. ممکن است عمل حق‌پرستانه او نه در زمان خود او، بلکه در نسل‌های بعد و بلکه قرن‌های بعد به ثمر بنشیند. اساسا برای او خود حق‌پرستی موضوعیت دارد و نه ثمر و نتیجه آن.

درواقع اصول اخلاقی انسانی و دینی به دو دسته تقسیم می‌شوند، برخی ابزار و وسیله‌اند و برخی هدف و مقصد. برای مثال نماز یا یاد خدا برای آرامش و دوری از گناه و فحشاء و منکر است. اما حق پرستی و گردن نهادن به حق از اصول مقصد است. انسان همه تلاش خود را می‌کند و به اصول دیگر گردن می‌نهد تا به مقام تسلیم برسد. اما مقام تسلیم برای مقام دیگری نیست و مقدمه چیز دیگری نیست. خود مقام تسلیم مقصد است.

انسان حق‌پرست به حق گردن می‌نهد و به این فکر نمی‌کند که آیا این حق‌پرستی نتیجه محسوس و ملموسی برای خود او دارد یا نه. ممکن است تلاش مصلحانه یک مصلح نتیجه فوری نداشته باشد و بلکه به منزله کاشتن بذری باشد که تبدیل شدنش به درختی تنومند ،و میوه دادنش دهه‌ها و یا قرن‌ها زمان بخواهد. اما او چنین می‌اندیشد که عمل من یک عمل حق پرستانه است و در مسیر درست قرار دارد و هم با علم روشن درستی آن را دریافته‌ام و هم پارسایانه و با نیت پاک آن را انجام داده ام. اما اینکه نتیجه چه باشد و آیا با چشمان خود نتیجه را ببینم یا نه، برای من فرقی نمی‌کند. اینجاست که امام حسین(ع) می‌فرماید عمل صحیح و درست در صورتی که با نیت درست و متقیانه انجام شود ،صاحب آن قطعا از مسیر و راه درست خارج نگردیده است. روح و مغز و لب و گوهر دینداری همین حق‌پرستی و تسلیم بودن در مقابل حق است و این آن چیزی است که امام حسین(ع) در این سخن بیان می‌فرماید.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد