یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

پیام‌آور رحمت برای جهانیان

پیغمبران، فرمانروایان بی رقیب قلب هایند که کاروانهای عظیم بشری را در پی خویش، پیش می برند و تاریخ حکایت می کند که هرگاه کاروانی راه گم کرده و یا از ...

پیغمبران، فرمانروایان بی رقیب قلب هایند که کاروانهای عظیم بشری را در پی خویش، پیش می برند و تاریخ حکایت می کند که هرگاه کاروانی راه گم کرده و یا از رفتن باز ایستاده است، یکی از این سواران ناگاه از گوشه نامعلومی ظاهر شده و قوم را «به حرکت درآورده» یا «راهی تازه پیش پایشان گشوده است.» (سیمای محمد ص، دکتر علی شریعتی، ص۶)

و این بار نیز در سرزمین عربستان …

از پی شبی ظلمانی و مردمی فرو رفته در جهل و شرک و بت پرستی و غیر خداپرستی و بدعت های فراوان و فتنه های بسیار که ریسمان دین پاره پاره شده و ایمان ذلیل و ستون های آن ویران و دهانِ دانای آن بسته و نادانش افسار گسیخته و ارجمند است… (نهج البلاغه، خطبه ۲)

مردی از درون نور آمد، کتابی در دست، فریادی در دل، لبخندی بر لب، برهانی در سخن، صداقتی در کلام، مهربانی در نگاه، پناهی برای مردم و برکتی برای تمامی دنیا

او رحـمة للعـالـمین بود. (انبیاء/۱۰۷)

مردم را به توحید فراخواند، به اتحاد و برادری و یگانگی و عدالت دعوت نمود؛ آمد تا عقل های مردم شکوفا شود؛ آمد تا کاری کند تا خود بفهمند و برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند؛ او خود گفت:

من آمده ام تا بزرگی های اخلاق را به عالمیان بیاموزانم …

از این دعوت او، مردان متکبر و قدرت طلب و دیو صفت را خوش نیامد و لرزه ای بر دلشان افتاد که نکند مردم او را باورکنند … در مقابلش مقاومت نمودند، او را شاعر و کاهن و مجنون خواندند و شایع نمودند که آمده تا شما را از آیین کهنتان دور سازد. تلاش کردند یاراتش را که عمدتاً از «بردگان و پابرهنگان و مستضعفان و به تنگ آمدگان از ظلم قدرت های حاکم بودند» با تهدید و شکنجه و اذیت و آزار و سرانجام شهادت از اطراف او پراکنده سازند تا شاید دست از دعوت خویش بردارد و زمانی خواستند او را تطمیع نمایند تا از رسالتش دست بردارد ولی او مقهور هیچیک از این حیله ها نشد. سرانجام تصمیم به حصر اقتصادی و خانگی او نمودند و او را با اندک یارانش به شعب ابوطالب رهسپار کردند؛ سه سال حصر. سه سال مقاومت جانانه با از دست دادن عزیزانی که در تمامی طول دعوت و سختی های آن پشتیبان او بودند، ولی او خم به ابرو نیاورد و سرانجام دست غیب الهی تمامی طرفندها و مکرهای ناجوانمردانه حاکمان قدرت طلب را با موریانه ای نقش برآب نمود

و خورشید وجودش بر جهانیان تابید و پیام توحیدی آن رادمرد آسمانی در گوش تاریخ پیچید.

او به همگان آموخت که :

ای برادران ! هیچگاه از کمی یاران نهراسید،

صداقت و ایمان همواره سرلوحه زندگی شما باشد.

یکدیگر را ارباب هم نگیرید.

دشنام ندهید.

به اموال یتیمان چشم ندوزید.

امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید که هنگام فراموشی آن

 اشرار بر شما حاکم می شوند و دعایتان مستجاب نمی شود.

با مردم مشورت نمایید

و از گناه یکدیگر درگذرید تا خدا از گناه شما درگذرد…

و ده ها و صدها و هزاران وصایای اخلاقی دیگر از کلام رسول خدا و خدای کریم

و توصیفی از محمد مصطفی صلی الله علیه و آله که همچوت نگین انگشتری اخلاق می درخشد

خداوند رسول رحمتش را چنین توصیف می کند: «إنَّکَ لعلی خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم /۴)

و پیامبرش را چنین توصیه می نماید:

«پس به واسطه آنچه از رحمت خدا که نصیب تو شده است با مردم مهربان و نرم باش که اگر با ایشان با خشونت و غضب سخن بگویی از اطراف تو پراکنده خواهند شد…» (آل عمران/۱۵۹)

و خود در توصیف رسالتش می فرماید:  إنّی بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَکارمَ الاخلاق

اللهم اهدنا الى سواء السبیل واجعل مقیلنا عندک خیر مقیل فی ظل ظلیل و ملک جزیل: بار الها هدایت کن ما را در راه مستقیم وبگردان جای ما را بهترین جایگاه در سایه بلند و ملک بزرگ.

ان شاءاللهپیغمبران، فرمانروایان بی رقیب قلب هایند که کاروانهای عظیم بشری را در پی خویش، پیش می برند و تاریخ حکایت می کند که هرگاه کاروانی راه گم کرده و یا از رفتن باز ایستاده است، یکی از این سواران ناگاه از گوشه نامعلومی ظاهر شده و قوم را «به حرکت درآورده» یا «راهی تازه پیش پایشان گشوده است.» (سیمای محمد ص، دکتر علی شریعتی، ص۶)

و این بار نیز در سرزمین عربستان …

از پی شبی ظلمانی و مردمی فرو رفته در جهل و شرک و بت پرستی و غیر خداپرستی و بدعت های فراوان و فتنه های بسیار که ریسمان دین پاره پاره شده و ایمان ذلیل و ستون های آن ویران و دهانِ دانای آن بسته و نادانش افسار گسیخته و ارجمند است… (نهج البلاغه، خطبه ۲)

مردی از درون نور آمد، کتابی در دست، فریادی در دل، لبخندی بر لب، برهانی در سخن، صداقتی در کلام، مهربانی در نگاه، پناهی برای مردم و برکتی برای تمامی دنیا

او رحـمة للعـالـمین بود. (انبیاء/۱۰۷)

مردم را به توحید فراخواند، به اتحاد و برادری و یگانگی و عدالت دعوت نمود؛ آمد تا عقل های مردم شکوفا شود؛ آمد تا کاری کند تا خود بفهمند و برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند؛ او خود گفت:

من آمده ام تا بزرگی های اخلاق را به عالمیان بیاموزانم …

از این دعوت او، مردان متکبر و قدرت طلب و دیو صفت را خوش نیامد و لرزه ای بر دلشان افتاد که نکند مردم او را باورکنند … در مقابلش مقاومت نمودند، او را شاعر و کاهن و مجنون خواندند و شایع نمودند که آمده تا شما را از آیین کهنتان دور سازد. تلاش کردند یاراتش را که عمدتاً از «بردگان و پابرهنگان و مستضعفان و به تنگ آمدگان از ظلم قدرت های حاکم بودند» با تهدید و شکنجه و اذیت و آزار و سرانجام شهادت از اطراف او پراکنده سازند تا شاید دست از دعوت خویش بردارد و زمانی خواستند او را تطمیع نمایند تا از رسالتش دست بردارد ولی او مقهور هیچیک از این حیله ها نشد. سرانجام تصمیم به حصر اقتصادی و خانگی او نمودند و او را با اندک یارانش به شعب ابوطالب رهسپار کردند؛ سه سال حصر. سه سال مقاومت جانانه با از دست دادن عزیزانی که در تمامی طول دعوت و سختی های آن پشتیبان او بودند، ولی او خم به ابرو نیاورد و سرانجام دست غیب الهی تمامی طرفندها و مکرهای ناجوانمردانه حاکمان قدرت طلب را با موریانه ای نقش برآب نمود

و خورشید وجودش بر جهانیان تابید و پیام توحیدی آن رادمرد آسمانی در گوش تاریخ پیچید.

او به همگان آموخت که :

ای برادران ! هیچگاه از کمی یاران نهراسید،

صداقت و ایمان همواره سرلوحه زندگی شما باشد.

یکدیگر را ارباب هم نگیرید.

دشنام ندهید.

به اموال یتیمان چشم ندوزید.

امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید که هنگام فراموشی آن

 اشرار بر شما حاکم می شوند و دعایتان مستجاب نمی شود.

با مردم مشورت نمایید

و از گناه یکدیگر درگذرید تا خدا از گناه شما درگذرد…

و ده ها و صدها و هزاران وصایای اخلاقی دیگر از کلام رسول خدا و خدای کریم

و توصیفی از محمد مصطفی صلی الله علیه و آله که همچوت نگین انگشتری اخلاق می درخشد

خداوند رسول رحمتش را چنین توصیف می کند: «إنَّکَ لعلی خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم /۴)

و پیامبرش را چنین توصیه می نماید:

«پس به واسطه آنچه از رحمت خدا که نصیب تو شده است با مردم مهربان و نرم باش که اگر با ایشان با خشونت و غضب سخن بگویی از اطراف تو پراکنده خواهند شد…» (آل عمران/۱۵۹)

و خود در توصیف رسالتش می فرماید:  إنّی بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَکارمَ الاخلاق

اللهم اهدنا الى سواء السبیل واجعل مقیلنا عندک خیر مقیل فی ظل ظلیل و ملک جزیل: بار الها هدایت کن ما را در راه مستقیم وبگردان جای ما را بهترین جایگاه در سایه بلند و ملک بزرگ.

ان شاءالله
 منبع:کلمه – گروه معارف

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد