ای عشق همه
بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن
بانــــــگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست
.
.
.
ای عشق همه
بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن
بانــــــگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست
من اندوه
خــــــویش را ندانم
این گریه ی بی بهانه از توست
ای آتش جان
پاکبــــــازان
در خرمن من زبانه از توست
افسون شده
ی تو را زبان نیست
ور هست همه فسانه از توست
کشتی مرا
چـــــــه بیم دریا؟
طوفان ز تو و کرانه از توست
گر باده
دهی و گرنه، غم نیست
مست از تو، شرابخانه از توست
می را چه
اثر به پیش چشمت؟
کاین مستی شادمانه از توست
پیش تو چه
توسنی کند عقل؟
رام است که تازیانه از توست
من می گذرم
خموش و گمنام
آوازه ی جاودانه از توست
چون سایه
مرا ز خاک برگیر
کاینجا سر و آستانه از توست
هوشنگ ابتهاج