یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

سخن از جان وجود

سلام دارم بر یاران جان و جانان یار که دل بی قرار در یافتن ره و راه دارند و ترس در خروج از کلیشه و باور بر اینکه من موروثی مسلمانم،پس مسلمانم! اما اینکه هیچ نظر بر این نقطه ی عطف  فکنده اند که اگر به فرض مثال...

سلام دارم بر یاران جان و جانان یار که دل بی قرار در یافتن ره و راه دارند و ترس در خروج از کلیشه و باور بر اینکه من موروثی مسلمانم،پس مسلمانم! اما اینکه هیچ نظر بر این نقطه ی عطف  فکنده اند که اگر به فرض مثال بطور ارثی در سرزمین یهود و نصاری متولد شده بودند باز نیز اینگونه می اندیشیدند؟ 

آیا می توان جرات داشت و از نو مسلمان شد؟ آیا می توان اندیشید که اسلام من و اسلام صدریان چه فرقی دارد؟صد البته که می توان و اینکه حال که بر اینان توان است پس چه مانعی بر تفکر صحیح و نگاه دقیق است؟ ما را چه می شود هنگامی که می خواهیم بر کنه حقیقتی دینی بیاندیشیم و هر جا که ابهامی بر عقیده به سراغمان می آید با وحشتی عجیب بر آن رنگ بی رنگی می کشیم و به راحتی فراموشش می کنیم که مبادا قهر خداوند بر ما نازل آید! غافل از اینکه همین الله عظیم خویش اشاره بر تقدم اندیشه بر عبادت داشته است.همین رب جلی خواهان یافتن براهین مدلل و متقن از خویش در دل بندگانش است.پس چرا ما نیاندیشیم و هر جا که به دست اندازی برخورد نمودیم به سادگی و یا ناسادگی از آن بگذریم بی توجه به اینکه همین تردیدهای و لو ناچیز به مرور زمان قابل توجه شده و از اینجاهاست که وقتی قامت بر نماز حضرت پروردگاری راست می نماییم بدون هیچ شوقی و هیچ هیجانی صرفا به انجام وظیفه می پردازیم و شاید در بینابین آن توجهی نیز بر برنامه های روزانه و پیش روی نماییم بی آنکه بدانیم در واقع به سخن راندن با حضرت خداوندی ایستاده ایم و افتخار حضور داده اند بر ما! 

آری گاها لازم می نماید که بیشتر اندیشه نماییم بر اعمالی که شاید بطور عادی و ارثی انجام می دهیم و هرجا به سوالی برخوردیم بدانیم که متولیانی صالح هستندکه ریشه ی شک ها و تردیدها را می خشکانند و می بندند راه را بر شیطان لعین که اولین گام را با ایجاد تردید در عقیده با سعی در نگاه داشتن آدمی در این تردید آغاز می نماید. 

بدانیم که شک گذرگاهی بسیار سودمند و ایستگاهی مهلک است،و بدانیم اگر عملی را جهت رضای حق و بدون اندیشه انجام می دهیم وزنش بسا کمتر از عملی است که از روی اندیشه و علم به فهوایش می باشد. 

یاران جان امیدوارم این زبان قاصر و ناتوان حقیر توانسته باشد غرض را گویا و رسا رسانده باشد و آن دسته از دوستانی که شاید در این مجمل متوقف گردیده و مضطرب می یابند خویش را بدانند که با تحقیق و مطالعه و واقع بینی خورشید حقیقت ، خویش را متجلی می نماید و خط راه را بر ما آشکار می سازد. 

یا حق!

یار بی یار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد