هرگز از مرگ نهراسیده ام!
اگر چه دستانش از
ابتذال شکننده تر بود!
هراس من باری،همه از مردن در سرزمینی ست!
که مزد
گورکن از آزادی آدمی افزون باشد!
جستن!
یافتن!
و به
اختیار برگزیدن!
و از خویشتنِ خویش بارویی پی افکندن!
اگر مرگ را،از این همه
ارزشی بیشتر باشد!
حاشا!
حاشا!
که هرگز از مرگ هراسیده
باشم!
احمد شاملو