یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

گیس

یک روز به شیدایی بر زلف تو آویزم
خود را چو فرو ریزم،با خاک درآمیزم
وگرنه من همان خاکم که هستم
یک روز سر زلف بلوندت چینم بهره
دل مسکینم اینم، جگرم اینم اینم 

.

یک روز به شیدایی بر زلف تو آویزم
خود را چو فرو ریزم،با خاک درآمیزم
وگرنه من همان خاکم که هستم
یک روز سر زلف بلوندت چینم بهره
دل مسکینم اینم، جگرم اینم اینم

یک روز که باشم مست
لایعقل و ترد و سست
یک روز ارس گردم، اطراف تو را گردم
کشتی شوم و جاری،از خاک برآرم تو
بر آب نشانم تو،دور از همه بیزاری
دریای خزر گردم، خواهی تو اگر جونم
محصول هنر گردم، خواهی تو اگر جونم
یک روز بصر گردم، یک روز نظر گردم
پانصد سر سودا را
ای وای... ای وای... ای وای... ای وای

یک روز به شیدای بر زلف تو آویزم
یک روز دو چشمت خیس
یک روز دلم چون گیس
آشفته و ریساریس
بردار دگر....بردار دگر...بردار و به دارم زن
از روی پل فردیس

دریای خزر گردم، خواهی تو اگر جونم
صد سینه سپر گردم، خواهی اگر تو جونم
یک روز بصر گردم، یک روز نظر گردم
پانصد سر سردرگم...
ای وای... ای وای... ای وای

ای درد توام درمان، در بستر ناکامی
ای یاد توام مونس، در گوشه تنهایی
ای خاطره ات پونز، نوک تیزتر از کفشم
این صندل رسوایی، این صندل رسوایی
گرگی تو میشم من،جمعا به تو آویزیم
آبی تو و سریشم من،جمعا به تو آویزیم

اوگزاز و دیازپامی
جز زلفت آرامی
چون زلف تو نا آرامم
رسوا و پریشم من
این صندل رسوایی
این صندل رسوایی.. این صندل رسوایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد