شب مهتابی سال گذشته!
نشستم روبروی این دریچه
!نگاهم را به سوی باغ دادم!
که سرو ناز! .
.
نشستم روبروی این دریچه!
نگاهم را به سوی باغ دادم!
که سرو ناز!
همان سروی که شاعرهای شیراز!
برایش نغمه سر دادند و گفتند!
مثال یار شیرازی بلند است!
قدش اندازه شده با خوب رویان!
چه کاغذها سیه شد با همین نام!
ولی این سرو باغ روبرویم!
برای من مثل یه سرو لجباز!
که هروقت میکنم دریچه را باز!
بهانه میکنه باد خزان را!
کمر خم میکنه تا من نبینم!
نگار نازنین و خوب و طناز!
حالا ای مردم بی ذوق شیراز!
برای سرو باغ روبرویم!
چه وصفی را توانید داد آواز؟ ؟ ؟ ؟ ؟