یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

گل بگو ، گل بشنو

 

 

 

  

 

من دلم می خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست

کنج هر دیوارش بنشینند آرام

گل بگو ، گل بشنو 

.

من دلم می خواهد خانه ای داشته باشم پر دوست

کنج هر دیوارش بنشینند آرام

گل بگو ، گل بشنو

هر کسی می خواهد

وارد خانه پر عشق و صفا گردد

یک سبد بوی گل سرخ

به من هدیه کند

شرط وارد گشتن

شست و شوی دلهاست

شرط آن داشتن یک دل بی رنگ و ریاست

بر درش برگ گلی می کوبم

روی ْآن با قلم سبز بهار

مینویسم ای یار

خانه ی ما اینجاست

تا که سهراب نپرسد دیگر

خانه دوست کجاست 

 

فریدون مشیری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد