یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

آموخته ام که...

آموخته ام که با پول می شود خانه خرید اما آشیانه نه... 

آموخته ام با پول می شود بستری برای خواب خرید اما خواب نه... 

آموخته ام با پول می شود ساعت خرید اما زمان نه... 

آموخته ام که با پول می شود خانه خرید اما آشیانه نه... 

آموخته ام با پول می شود بستری برای خواب خرید اما خواب نه... 

آموخته ام با پول می شود ساعت خرید اما زمان نه... 

آموخته ام با پول می شود مقام خرید اما احترام نه... 

آموخته ام با پول می شود کتاب خرید اما دانش نه... 

آموخته ام با پول می شود خانه خرید اما زندگی نه... 

و بالاخره آموخته ام با پول می شود قلب خرید اما عشق نه... 

آموخته ام که... 

تنها کسی که مرا در زندگی می تواند شاد کند کسی نیست جز کسی که بگوید بر من که شادش کرده ام! 

آموخته ام که... 

مهربان بودن بسیار مهم تر از درست بودن است... 

که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی نه گفت... 

که برای کسی که هیچ کاری در توانم برایش ندارم دعا کنم... 

که مهم نیست که زندگی تا چه حدی جدی بودن را از من انتظار دارد... 

همه ی ما گاهی نیازمند دوستی هستیم که با وی به دور از جدیت باشیم... 

آموخته ام که... 

گاهی تمام خواسته ای یک فرد ، دستی است برای گرفتن... 

و دلی برای فهمیدن درد... 

آموخته ام که... 

راه رفتن در کنار فرزندم در یک شب تابستانی در کودکیش ، شگفت انگیز ترین واقعه در بزرگسالیت... 

که زندگی همچون دستمالی لوله پیچ است که هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریع تر می چرخد... 

که تنها اتفاقات روزانه است که زندگی را تماشایی می کند... 

که پول شخصیت نمی آورد...  

آموخته ام که ، حال که خداوند جهان را در یک روز نیافریده ، چگونه توقع داشته باشم که یکک روزه بر تمامی اهدافم فائق آیم... 

که چشم پوشی از حقایق آنها را تغییر نمی دهد... 

آموخته ام که تنها التیام بخش زخم های عمیق عشق است... 

آموخته ام که تنها انتظار کسی که به ما می رسد لبخندی صادقانه است... 

که هیچ کس را کامل نخواهیم دید مگر عاشقش شویم... 

که زندگی دشوار است و اما من از وی بسی سرسخت تر... 

آموخته ام که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند ، بلکه من فرصت خود را با از دست دادن در اختیار دیگری قرار می دهم... 

و آموخته ام که تنها لبخند است که می شود با آن نگاه را وسعت بخشید... 

که باید هنگام درد سکوت کرد... 

که درد دل کار انسانهای ضعیف است... 

آموخته ام که ناراحتی ام از کسی را باید به وی بگویم در عین حالی که لبخند و مهربانی عجین کلامم باشد... 

که باید انتقاد پذیر بود... 

و باید خودت باشی،مهربان،دلسوز،آرام،در دردها ساکت اما صبور... 

آموخته ام که همه ی خوبی ها و امکانات کائنات از آن توست ، فقط و فقط باید جذبشان کنی... 

این جهان حق توست... 

پس باید بخواهی تا به حقت برسی...

یار بی یار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد