الهی بمیرم!
که دیگر بدانی کجایم!
بدانی ز عالم جدایم!
الهی بمیرم!
نخندد به چشمت نگاهی!
.
.
.
الهی بمیرم!
که دیگر بدانی کجایم!
بدانی ز عالم جدایم!
الهی بمیرم!
نخندد به چشمت نگاهی!
نماند نگاهت به راهی!
نگیری تو جانی ز هر دستی!
ننوشی مِی از دست هر مستی!
تا نماند درون دل دگر هوس بسی!
تا نریزد به پایت سرشک کسی!
تا نبینی دگر گریه های مرا!
تا نداند کسی ماجرای مرا!
الهی!
الهی!
هرگز نمیرد آنکه دلش شد زنده به عشق!
پبت است بر جریده ی عالم دوام ما!
این منم که هرگز نمی برم!
از دلم خیال تو را دمی!
کی دهم غمت را به عالمی!
آه!
آه!
این منم که دیوانه ی توام!
با دلی که رسوای عالمی!
خون و تار و پودش پر از غمی!
الهی بمیرم!