سفرکنم،تنها روم!
تنها ره صحرا روم!
شوم نهان از دیده ها!
تا شاید از دلها روم!
من مرغ پر شکسته ام!
.
.
.
سفرکنم،تنها روم!
تنها ره صحرا روم!
شوم نهان از دیده ها!
تا شاید از دلها روم!
من مرغ پر شکسته ام!
بی بال و پر کجا روم!
از من نمی پرسد کسی!
کجا روم،چرا روم!
ای فتنه جو سرشک تو!
در قلب من اثر ندارد!
این مرغک بی آشیان!
راهی بجز سفر ندارد!
از آشیان جدا شدم!
چون نای بی نوا شدم!
ز دام تو رها شدم!
تازه گل بهار من!
خنده مکن به سرنوشتم!
خیز و بیا به سوی من!
عشق و وفا بود سرشتم!