یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

گزارش دکتر عارف به مردم



بنام او
 گزارشی به مردم؛ چرا آمدم؟ چرا رفتم؟


مردم عزیز ایران! 

برخود لازم می دانم به خاطر پاسخگویی به پرسش های بیشمار شما عزیزان در مورد چرایی آمدن و چرایی کناره گیری خوددر جریان یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری توضیحاتی ارائه کنم.
 


 

بعد از انتخابات سال 88، برداشت من بر این بود که دو چراغ رو به خاموشی رفته است. چراغ عقلانیت در بخشی از بدنه اجرایی و چراغ امید در بخشی از بدنه جامعه. برخی فعالان سیاسی از جمله اصلاح طلبان و تحول خواهان امید خود را از دست دادند و گوشه گیری را بر میدان داری ترجیح داده بودند. فعالیت های حزبی و رسانه ای و حلقه های همفکری و همکاری رو به زوال می رفت چه اینکه با خود می گفتند فایده ای بر این هم اندیشی و هم کاری مترتب نیست. 

اما من و همراهانم اعتقاد داشتیم و تصمیم گرفتیم که فعالانه در عرصه اجتماعی و سیاسی حضور داشته باشیم. در کنار دیگر فعالیت هایم در سازمان های مردم نهاد، بنیاد دیگری را نیز تاسیس کردیم. نه تنها نامش را امید که مرامش را نیز امید برگزیدیم، تا در آن وانفسای ناامیدی، یادآوری کنیم که امید، کلید گذر از شب های تاریک به صبح روشن فرداست. و رسالت آن بنیاد را اینگونه تعیین کردیم: حاکمیت اخلاق و عقلانیت بر کشورداری. دو نیازی که سخت در آن روزها به چشم می خورد. 

گذشت و زمان به سال 1392 نزدیک تر می شد. جمع بندی مشاوران و همراهان من این بود که دیگر سکوت شایسته نیست. گوشه گیری و عقب نشینی دیگر جایز نیست. این مساله با افراد مختلفی مطرح شد اما فضای دلخوری، ناامیدی و عدم مشارکت چنان سنگین بود که نمی شد کاری کرد. 

بنابراین تصمیم گرفتم پس از سال ها سکوت، فریاد مطالبات اصلاح طلبانه باشم. البته شخصیت و منش ام رسانه ای نبود. اما چاره ای نداشتم جز اینکه وارد میدان شوم. در آن ایام من دو هدف را همزمان پیگیری می کردم. هدف اول من دمیدن امید به بدنه جامعه بود که "می شود" و " می باید" کاری کرد. و هدف دوم من، فعال کردن پتانسیل بزرگ اصلاح طلبی بود. 

گفتمان خود را "معیشت، منزلت، عقلانیت" انتخاب کردم. معیشت یعنی هر کسی باید خانه ای، خانواده ای و منبع درآمدی داشته باشد و از آموزش و سلامت بهره مند باشد. منزلت را به خاطر مشی اصلاح طلبانه ام انتخاب کردم، یعنی شخصیت و کرامت انسان ها مهم است فارغ از نژاد، قوم و مذهب. یعنی همانگونه که نسبت به تمامیت ارضی کشور حساس هستیم باید نسبت به شرافت و آبروی تک تک انسان ها نیز حساس باشیم ولو زندانیان و تبعیدیان. عقلانیت یعنی نظام کشورداری باید بر مدار تدبیر و خرد جمعی قرار گیرد. یعنی به جای نزدیک بینی، خیال بافی، تک روی، افراط و تفریط باید آینده اندیشی، واقع گرایی، اعتدال و تفاهم حاکم باشد.

آمدم تا دوباره تفکر اصلاح طلبی را احیا کنم. 
آمدم تا از عملکرد، مشی و منش اصلاح طلبی دفاع کنم.
آمدم تا بگویم اصلاح طلبی می تواند معیشت و منزلت مردم را تامین و تضمین کند.
آمدم تا بگویم مردم! درمان تمام دردهای شما امید، اخلاق و عقلانیت است.
فریاد امید، اخلاق و عقلانیت در کوهستان جامعه پیچید و پژواک آن مردم را به وجد آورد. 
از همان روزها یک راهبرد را در پیش گرفتم و آن همگرایی و اجماع در جبهه اصلاح طلبان بود. گفته بودم که بر اساس مشی اخلاقی و فرهنگیم اگر خاتمی و هاشمی بیایند من با آنها رقابت نمی کنم. همچنین معتقد بودم باید بین کاندیداهای منسوب به اصلاح طلبان نیز اجماع صورت بگیرد. تعهد خود را بارها اعلام کرده بودم که به هر اجماعی با محوریت خاتمی تمکین می کنم.

شرایط به گونه ای پیش رفت که به طور طبیعی من تنها کاندیدای باقیمانده از اصلاح طلبان شدم اما جبهه اصلاح طلبان به این جمع بندی رسید که با جبهه اعتدال گرایان همراه شود و من نیز در مواجهه با یک تصمیم قرار گرفتم. ماندن یا رفتن؟

زمانی که وارد عرصه انتخابات شدم، برای اولین بار منشور اخلاق انتخاباتی را در طول تاریخ سیاسی کشور در ده بند منتشر کردم. در آن جا پایبند شده بودم به این که هدف مان اصلاح‌طلبانه باشد. روش‌هایمان نیز باید اصلاح‌طلبانه باشد؛ یعنی اقدامات و تصمیمات ما منجر به ایجاد گسست در سرمایه‌های اجتماعی، ساختاری و مدیریتی کشور نشود.
و متعهد شده بودم که منافع ملی، ثبات کشور و آرامش مردم را فدای منافع کوتاه مدت سیاسی خود و سایرین نکنم و من بر اساس همان منشور اخلاقی تصمیم به رفتن گرفتم. 

آمده بودم تا فریاد اخلاق و اتحاد سر دهم.
رفتم تا نشان دهم که شجاعت هزینه کردن از خود برای اخلاق و اتحاد را دارم.
آمده بودم تا بگویم پیشرفت در گرو تصمیم و خرد جمعی است.
رفتم تا خواست فردی را در پای تصمیم و خواست و خرد جمعی قربانی کنم.
آمده بودم تا تفکر اصلاح طلبی را یک گام به پیش ببرم.
رفتم تا به مردم نشان دهم اصلاح طلبی به سطح بالاتری از بلوغ دست یافته است.

ایران ما نیازمند از خودگذشتگی و مبنا قرار گرفتن خرد جمعی است. رییس جمهور شدن هنر و هدف، نبوده و نیست. هدف نهایی دستیابی به زندگی آبرومندانه و شرافتمندانه برای همه ایرانیان است و من برای این هدف حاضر بودم از همه چیزم بگذرم. 

مردم عزیز میهنم! رای تک تک شما مهم است. هر کسی ایران را دوست دارد و برای سربلندی ایران نگران است باید از حق مشارکت خود در تعیین سرنوشت کشورمان استفاده کند. مطمئن هستم که حرف اول و آخر را مردم خواهند زد. من نیز چون قطره ای از این دریای خروشان با شما خواهم بود. 

تا کنون ثابت کرده ام که به همه تعهداتم پایبندم. می خواهم در انتها آخرین تعهدم را بدهم: من همیشه با شما خواهم ماند و در اولین قدم همانند شما به اصلاح طلبی، عقلانیت و اخلاق رای می دهم. 

ارادتمند شما، محمدرضا عارف.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد