یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید
یار بی یار

یار بی یار

مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

سر اومد زمستون

سر اومد زمستون

شکفته بهارون

گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون

کوه‌ها لاله‌زارن
لاله‌ها بیدارن
.
.
.

 

 
 
سر اومد زمستون

شکفته بهارون

گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون

کوه‌ها لاله‌زارن
لاله‌ها بیدارن

تو کوه‌ها دارن گل گل گل آفتابو می‌کارن
تو کوه‌ها دارن گل گل گل آفتابو می‌کارن

توی کوهستون
دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم
داره می‌یاره

توی سینه‌اش جان جان جان
توی سینه‌اش جان جان جان

یه جنگل ستاره داره
جان جان
یه جنگل ستاره داره

سر اومد زمستون
شکفته بهارون

گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون

لبش خندهٔ نور
دلش شعلهٔ شور

صداش چشمه و
یادش، آهوی جنگل دور

توی کوهستون
دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم
داره می‌یاره

توی سینه‌اش جان جان جان
توی سینه‌اش جان جان جان

یه جنگل ستاره داره
جان جان

یه جنگل ستاره داره. 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد