لاله دیدم روی زیبا توام آمد بیاد
شعله
دیدم سرکشی های توام آمد بیاد
سوسن و گل آسمانی مجلسی آراستند
روی و موی
مجلس آرای توام آمد بیاد
.
.
.
ادامه مطلب ...
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویم
فروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم
.
.
.
ادامه مطلب ...
ای عاشقان پیمانه ها پر خون کنید
وز
خون دل چون لاله ها رخساره ها گلگون کنید
آمد یکی آتش سوار بیرون جهید از این
حصار
تا بر دمد خورشید نو شب را ز خود بیرون کنید
.
.
.
ادامه مطلب ...
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
برو انجمن گشت بازارگاه
همى بر خروشید و فریاد خواند
جهان را سراسر سوى داد خواند
.
.
.
ادامه مطلب ...
سالیان بسیار نمی بایست دریافتن را
که هر ویرانه
نشانی از غیاب انسانی است
که حضور انسان آبادانی است
.
.
.
ادامه مطلب ...
هرگز از مرگ نهراسیده ام!
اگر چه دستانش از
ابتذال شکننده تر بود!
هراس من باری،همه از مردن در سرزمینی ست!
که مزد
گورکن از آزادی آدمی افزون باشد!
جستن!
یافتن!
و به
اختیار برگزیدن!
و از خویشتنِ خویش بارویی پی افکندن!
اگر مرگ را،از این همه
ارزشی بیشتر باشد!
حاشا!
حاشا!
که هرگز از مرگ هراسیده
باشم!
احمد شاملو
سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش
مستانه
شد حدیثش پیچیده شد زبانش
گه می فتد از این سو گه می فتد از آن سو
آن کس که
مست گردد خود این بود نشانش
.
.
.
ادامه مطلب ...
ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه
کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد
مصلحت آن است که مطلق نکنیم
.
.
.
ادامه مطلب ...
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد،دوستداران را چه
شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی
کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
.
.
.
لینک دانود تصنیف با صدای استاد شجریان :
http://s1.picofile.com/file/6621454724/02_Saz_Avaz_www_yashilyar2_blogsky_com_.wma.html
ادامه مطلب ...
موجها خوابیده اند ، آرام و رام
طبل
توفان از نوا افتاده است
چشمه های شعله ور خشکیده اند
آبها از آسیا
افتاده است
.
.
.
لینک دانلود تصنیف با صدای استاد
ناظری:
http://www.mediafire.com/?znyzijz0jqm
ادامه مطلب ...
بار فراق دوستان بس که نشست بر دلم
میروم و نمیرود ناقه به زیر
محملم
بار بیفکند شتر چون برسد به منزلی
بار دلست همچنان ور به هزار منزلم
.
.
.
ادامه مطلب ...
هر کجا سازی شنیدی
از دلی رازی
شنیدی
شعر و آوازی شنیدی
چون شدی گرم شنیدن
وقت آه از دل کشیدن
یاد من
کن، یاد من کن
.
.
.
ادامه مطلب ...
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در
دام مانده باشد صیاد رفته باشد
آه از دمی که تنها، با داغ او چو
لاله
در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد
.
.
.
ادامه مطلب ...
تو را سری است که با ما فرو نمیآید
مرا
دلی که صبوری از او نمیآید
کدام دیده به روی تو باز شد همه عمر
که آب
دیده به رویش فرو نمیآید
.
.
.
ادامه مطلب ...
پنجره را باز نکن، کسی عبور می کند،
گلی
ربوده از من و حس غرور می کند
شرافتم مباح باد اگرسکوت نشکنم،
شکسته باد هرزه
ای که غنچه دور می کند
.
.
.
از ملک ادب حکم گزاران همه رفتند
شو بار
سفر بند که یاران همه رفتند
آن گرد شتابنده که در دامن صحراست
گوید چه
نشینی که سواران همه رفتند
.
.
.
تو که نازنده بالا دلربایی
تو که بی سرمه چشمون سرمه
سایی
تو که مشکین دو گیسو در قفایی
به مو گویی که سرگردون
چرایی
.
.
.
ادامه مطلب ...یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم
در میان لاله و گل آشیانی داشتم
گرد آن
شمع طرب می سوختم پروانه وار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتم
.
.
.
یاد میر
گرامی...
من گــــل آفتا بگـــــــــردانم
از رخــت
روی برنگـــــــردانم
غیر سیـــمای آســمانی تو
چهره ی دیگری نمی
دانــم
.
.
.
اینک باد است که فریاد میکند
رستگاری رهایی را
میانه ی برهم زن و اشوبگر
و خدایگان ازادی سر میسایند
.
.
.
چو بخت عرب بر عجم چیره شد/ همی بخت ساسانیان تیره شد
بر آمد ز شاهان جهان رو قفیز/ نهان شد زر و گشت پیدا پشیز
.
.
.
ادامه مطلب ...دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟
آه
از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
.
.
.
ادامه مطلب ...به نام تو امروز آواز دادم سحر را
به نام تو خواندم
درخت و پل و باد و
نیلوفر صبحدم را
.
.
.
ادامه مطلب ...
نسیمی از دیار آشنایی
باری اگر روزی
کسی از من بپرسد
«چندی که در روی زمین بودی چه کردی »؟
من می گشایم پیش رویش
دفترم را
.
.
.
ادامه مطلب ...خدارا کم نشین با خرقه پوشان
رخ از رندان بی سامان مپوشان
تو نازک طبعی و طاقت نیاری
گرانی های مشتی دلق پوشان
.
.
.
آتـــشـــــی در سـیـــنــــــه دارم
جـــــاودانـــی
عـمـــر مــن مـرگیـســت نـامــش زنــدگــانـــی
رحمتــی کــن کــز غـمــت جـــان
مـیسپـــارم
بـیـــش از ایـن مـن طـاقــــت هــجـــران نــدارم
.
.
.
ادامه مطلب ...ای عشق همه
بهانه از توست
من خامشم این ترانه از توست
آن
بانــــــگ بلند صبحگاهی
وین زمزمه ی شبانه از توست
.
.
.
ادامه مطلب ...در این خاک زرخیز ایران زمین
نبودند جز
مردمی پاک دین
همه دینشان مردی و داد بود
وز آن کشور آزاد و آباد بود
.
.
.
به رخ سیاه چشمان ، نظر ار بود گناهی
بگذار تا گناهی ، بکنیم گاهگاهی
همه شب ستاره ریزد ز دو چشم بر کنارم
به هوای چشم مستی ، به خیال روی ماهی
.
.
.
ادامه مطلب ...سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است.
کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
.
.
.
ادامه مطلب ...
ادامه مطلب ...